شروع
برام سخته که اینجا از سیاست ننویسم
ولی خب به سختی کشیدن عادت کردم
برام سخته که از عشق ننویسم
ولی تو این زمونه به سکوت هم دارم عادت میکنم
برام سخته تنهایی...
اما حالا که "تقدیر" هم منو تنها دوست داره
ناخواسته به خواستش احترام میذارمو عادت میکنم
-----------------------------------------------------------------------
در این دنیای پر زِ تردید و دروغ
در این زمانه ی بی کسیهای مدام
غمگین نخواهم ماند
اشک نخواهم ریخت
زانو نخواهم زد...
دل به فرداهای بهتر
به روزهای روشن و�
آسمانِ آبی تر خواهم بست
چشم را راهیِ راه خواهم کرد
دل را پر زِ نیاز خواهم کرد
آتشکده را ز عشق تو، زنده نگه میدارم
و دراین بیتابی
دل و جان را به فنا خواهم داد
...
حمیدرضا
آخرین روزهای بهارِ هشتادو هشت
تهران
جمعه 29 خرداد 1388 - 2:59:03 PM